جدیدترینپربازدیدترینتصادفی
دکلمه ی خواهر
284 بازدیدیک روزی می آید
276 بازدیدسه تار
264 بازدیددنیای تو
274 بازدیددکلمه تنهایی
280 بازدیدداستان فرشته زندگی
263 بازدیددکلمه خواهر
8274 بازدیدپادکست حقوقی قانون به زبان ساده
1827 بازدیدموسیقی بیکلام no one care
1450 بازدیدداستان شیخ صنعان و دختر ترسا
1445 بازدیدپادکست اساطیر یونان (قسمت اول)
1282 بازدیدداستان صوتی کوتاه لبخند
1261 بازدیدداستان برای همیشه
221 بازدیدداستان رویاهایم را میفروشم
552 بازدیدداستان لیاقت
182 بازدیدداستان شاپرک
249 بازدیدداستان حال خوب
160 بازدیدداستان صدای دور پارس سگ
672 بازدیدداستان برای همیشه
222 بازدید
داستان کوتاه برای همیشه
نویسنده : علی سلطانی
گوینده : ویدا اسدی
تنظیم : کیاندخت محمدی
تهیه شده در رادیونگار
بخشی از داستان : بی سلام و الو گفتم قربانت بشوم یا فدا فدا ؟ اصلا نگفت خدا نکند . اصلا دلش هم نریخت . گفت تلفنی نمی توانم . پیام می دهم . نگران بودم و منتظر خبری ناگوار . یا نمی توانست حرف بزند یا خجالت می کشید نفس به نفس بگوید . یا … . یا خدا یعنی چه شده بود ؟ داشتم ناخن می جویدم که پیام داد .