جدیدترینپربازدیدترینتصادفی
دکلمه ی خواهر
400 بازدیدیک روزی می آید
374 بازدیدسه تار
364 بازدیددنیای تو
368 بازدیددکلمه تنهایی
376 بازدیدداستان فرشته زندگی
363 بازدیددکلمه خواهر
8392 بازدیدپادکست حقوقی قانون به زبان ساده
1878 بازدیدداستان شیخ صنعان و دختر ترسا
1551 بازدیدموسیقی بیکلام no one care
1533 بازدیدپادکست اساطیر یونان (قسمت اول)
1366 بازدیدداستان صوتی کوتاه لبخند
1314 بازدیدبی خبری
924 بازدیدداستان کوتاه شکلات
547 بازدیدداستان عشق قدیمی
237 بازدیدداستان زنی که از دنده چپ متولد می شود
553 بازدیدداستان دست در دست باد
877 بازدیددنیای تو
368 بازدیدداستان برای همیشه
313 بازدید
داستان کوتاه برای همیشه
نویسنده : علی سلطانی
گوینده : ویدا اسدی
تنظیم : کیاندخت محمدی
تهیه شده در رادیونگار
بخشی از داستان : بی سلام و الو گفتم قربانت بشوم یا فدا فدا ؟ اصلا نگفت خدا نکند . اصلا دلش هم نریخت . گفت تلفنی نمی توانم . پیام می دهم . نگران بودم و منتظر خبری ناگوار . یا نمی توانست حرف بزند یا خجالت می کشید نفس به نفس بگوید . یا … . یا خدا یعنی چه شده بود ؟ داشتم ناخن می جویدم که پیام داد .